بسم ا... الرحمن الرحیم

سخنرانی در مسجد حضرت ولی عصر(عج) در خصوص مدل های زندگی

با توجه به اینکه ما ان شاءا... قصد داریم یک سری کارهای فرهنگی را در این مسجد و حسینیه شروع بکنیم بسیار مناسب دیدم که از برکات این ماه هدایت و ارشاد استفاده کنیم و یک جلسه یا حداکثر دو جلسه ای که در خدمت شما خواهم بود بابی را باز کنم که ان شاءا... بعدا در جلسات ویژه پیگیری کنیم.

لازم هست تشکری بکنم از مسئولین فرهنگی این حسینیه و مسجد حضرت ولی عصر که حضور موثر جوانان پای کار، جدی و علاقمند در این مسجد و حسینیه نشان می دهد کار فرهنگی قابل توجه و با کیفیتی انجام شده است. یکی از نشانه های کار فرهنگی، حضور جوانان با سلیقه های مختلف در زیر پرچم اباعبداله الحسین است که در این حسینیه محقق شده است. حضور پرشور، جدی و فعال. الحق و الانصاف جمع کردن این تعداد جوان خلاق و پویا در زیر این پرچم کار بسیار سختی است و نیاز به کار فرهنگی عمیقی دارد. لذا لازم هست تشکر کنیم.

بحثی را که امسال در خدمت شما خواهم بود و به عنوان بازکردن بابی است برای جلسات آینده، بحث مدل زندگی است. که باید تلاش کنم در ضیق وقت آن را ارائه نمایم.

سال گذشته چند جلسه در خدمت شما بودیم و مطالبی را در خصوص مدیریت عمر بیان کردیم. عمر را تعریف کردیم. ویژگی های آن را گفتیم. دوره های مختلف عمر را گفتیم و نحوه مدیریت عمر را در شرایط و دوره های مختلف بیان کردیم.

با توجه به موضوع مطرح شده، سوال پیش میاد که مدل یعنی چه؟

مدل یک طرح جامع و کلان هست که با همه جانبه نگری یک موضوع را تبیین می کند.

مدل از هر نوعی باشد یک نگاه جامع تر و کلان تر به موضوع دارد. موقعی که ما بحث مدل زندگی مطرح میکنیم هدفمان این است که نگاه همه جانبه به مسئله داشته باشیم.

در مدل، ما نگاه جامعتر و کلان تر به موضوع پیدا می کنیم.

در مدل به تمام زوایا و جنبه های موضوع توجه می کنیم

همین باعث می شود که تصمیم گیریهای ما صحیح تر باشد. تصمیم گیریهای ما کم هزینه تر و کم زمان تر باشد.

مدل باعث توسعه فکر ما درباره موضوع می شود و از یک بعدی نگری پرهیز می شود.

سئوال بعدی این است که چرا برای زندگی مدل نیاز داریم؟

موقعی که ما برای دوختن یک لباس نیاز به مدل داریم موقعی که برای ساختن یک خانه نیاز به مدل و نقشه و برنامه ریزی داریم موقعی برای یک سفر ده روزه نیاز به مدل داریم مگر می شود برای زندگی که بزرگترین نعمت ما در دنیاست بی تفاوت باشیم.

اگر شما بدون مدل توانستید یک لباس مناسب بدوزید اگر شما بدون مدل و نقشه و الگو توانستید یک خانه دلخواه بسازید می توانید بگویید که من برای زندگی نیاز به مدل ندارم.

کسی که دارای مدل در زندگی است گام های بعدی زندگی اش برایش روشن است.

پس ضرورت مدل زندگی، بدیهی است. لذا هرکسی با هر سطحی از آگاهی نمی تواند اهمیت مدل زندگی را انکار کند.

طبق بررسی هایی انجام شده، علت توسعه یافتگی کشورهای پیشرفته این است که افراد آنها توجیه شده اند که برای زندگی بهتر باید مدل داشته باشند. کار به خوبی یا بدی مدل آنها نداریم. کار به متعالی بودن یا نبودن مدل زندگی آنها ندارم ولی همینکه برای زندگی یک مدلی دارند باعث رشد خود و کشورشان شده است. شاید بتوانیم بگوییم کشورهای آنها متعالی نیستند ولی نمی توانیم بگوییم آنها رشد نیافته اند.

در واقع یکی از الزام های رشد و پیشرفت هر کشوری، رشد و پیشرفت افراد آن است و افراد اگر دارای مدل باشند رشد می کنند.

مدل در هر حال نیاز است. مدل دید ما را به تمام زوایای زندگی باز می کنه.

زندگی دو بعد داره بعد مادی بعد روحی

ما اکثرا گرفتار بعد مادی هستیم دلیل بسیاری از مشکلات ما هم این است در حالیکه واقعیت این است که محور در زندگی ما همان بعد روحی است و باید توجه بیشتری به آن بشود.

 ما اگر دارای جسم هستم این جسم استیجاری است بلکه اصل همان روحی است که خدا در ما دمیده است.

لذا باید نگاه جامع به زندگی داشته باشیم و نگاه جامع با مدل میسر می شود.

ادیان الهی برای ارائه مدل زندگی نازل شده اند.124 هزار پیامبر در طول تاریخ با این هدف آمده اند. لذا به نظرم، مهمترین بحث در زندگی این است . به جای اینکه موفقیت یا عدم موفقیت خود را در عواملی بیرون از خودمون ببینیم باید بدانیم موفقیت و عدم موفقیت ما به خودمون وابسته است و اگر ما بخواهیم و اراده کنیم نیروی هماهنگ هستی همه چیز را هماهنگ خواهد کرد.

اگر ما طبق مدل حرکت کنیم نیروهای وجودی خودمون در اون راستا باهم هماهنگ شده و معجزه می آفریند. درواقع این نیروها،  نیروهای ودیعه الهی در وجود ما هستند که با داشتن مدل ظهور و بروز پیدا می کنند.

اگر در جامعه غربی در حال حاضر اعتبارات کلانی برای بحث تحقیقات علوم انسانی هزینه می شود و نتیجه آن هزاران دانشمند روانشناس و جامعه شناس است که دنیار ا تحت تاثیر قرار داده اند نتیجه توجه این جوامع به بحث طراحی مدل برای زندگی است.

حالا چگونه مدل زندگی مون را طراحی کنیم. در بحث مدل زندگی با یک واژه بسیار برخورد می کنیم و اون طراحی است. هرکس باید مدل زندگیشو خودش طراحی بکنه و خود طراحی مدل زندگی، دارای یک مدل هست.

برای اینکه بتوانیم مدل زندگی را طراحی کنیم ابتدا با یک سری مفاهیم یا الزامات طراحی آشنا بشیم که دانشمندان بزرگی در حوزه روانشناسی بر آن تاکید دارند

اولین مفهوم، الزام مطالعه است. اولین قدم برای طراحی یک مدل قوی، مطالعه هست. لذا اگر قصد طراحی مدل داریم باید شروع به مطالعه بکنیم مطالعه هدفمند و متمرکز. برای اینکه مطالعه ما کارسازتر باشه باید در حوزه های خاصی مطالعه کنیم.

به مطالعه در اصطلاح تخصصی مدیریت، مدیریت دانش یا سواد هم گفته می شود. ما برای اینکه بتوانیم یک مدل خوب طراحی کنیم باید انواع دانش داشته باشیم و انواع دانش عبارتند از

سواد مهارتهای زندگی

سواد اجتماعی

سواد معنوی

سواد فرهنگی

سواد اقتصادی و ... و

سواد علمی

سواد یا دانش فقط سواد علمی مرسوم نیست ما باید سواد زندگی به دست بیاوریم تا بتوانیم یک مدل خوب طراحی کنیم.

من دو روش را که زودتر مطالعه را به نتیجه می رساند بیان می کنم:

این زمینه ها را به عنوان اولین زمینه ها و ضروری ترین پیشنهاد می کنم:

مطالعه زندگینامه حداقل 5 نفر افراد موفق

مطالعه بزرگان دینی با اولویت مطالعه زندگینامه امامان معصوم

مفهوم دوم یا گام دوم یا الزام دوم در طراحی مدل زندگی، شناسایی شایستگی ها محوری است. شایستگی های محوری همان استعدادها و تواناییهایی است که زمینه های ظهور و بروز آن و شرایط آن در ما زیادتر است. این بحث هم نیاز به مطالعه دارد.

مطالعه یا مدیریت سواد که به عنوان قدم اول مطرح کردیم در تمام مراحل طراحی یک نیاز ضروری است.

مفهوم سوم یا در واقع سومین پازل نقشه طراحی مدل زندگی، همان شناسایی فرآیندهای خودسازی معنوی است. یعنی برای اینکه ما بعد معنوی خود را هم تقویت بکنیم چه کار باید انجام بدهیم.

بعد معنوی بسیار فراتر از عبادات و مستحبات است.بعد معنوی باعث استفاده انسان از قدرتهای خدایی اش می شود. که بازهم باید مطالعه انجام بدهیم تا ببینیم خداوند با دمیدن روح خود در جسم ما چه قدرت بزرگی به ما داده است که به عنوان خلیفه ی خود انتخاب کرده است و از آن قدرت در راستای تقویت مدل زندگی استفاده کنیم.

در واقع خوسازی معنوی هدف اصل ما در زندگی است ولی در هر حال ما در پیکره خاکی زندگی می کنیم و نمی توانیم آن را منکر شویم لذا باید یک تعادل بین نیازهای مادی و نیازهای معنوی قائل شویم و با اصل قراردادن معنویات نسبت به رفع منطقی نیازهای مادی نیز اقدام نماییم.

در واقع گام اول و گام دوم تا حدی گرایش های خاکی ما را پوشش می دهد و گام سوم هم مربوط به معنویات است یا همان نیازهای روحی ما.

گام چهارم این هست که ما این سه گام یعنی مطالعات انجام شده به همراه شایستگی های محوری شناسایی شده و همچنین فرآیندهای خودسازی معنوی را به تیم طراحی مدل زندگی در مغزخودمان بسپاریم. مغز ما این توانایی را دارد که به طور کامل آن را انجام داده و یک مدل خوب به ما ارائه دهد.

این مدل دو تا بال دارد که یکی ارزیاب یا کنترل کننده مدل هست یا همان معیارهای ما در جهان که این هم باید طراحی شود. ولی برای ما شیعه مذهب ها این معیارها قبلا توسط ائمه اطهار طراحی شده و متعالی ترین نوع آن می باشد. در واقع اینجاست که سخنان ما به عاشورا پیوند می خورد. یعنی معیارهای ارزیابی و کنترل ما همین تعالیم عاشوراست، عاشورایی که در آن برای همه سنین و همه اقشار مختلف الگو وجود دارد از طفل شش ماهه دختر سه ساله، زن، نوجوان، جوان، پیر، قبائل مختلف برای همه الگو وجود دارد/

در واقع تمام مدل های لازم برای زندگی را دارد منتهی این به لیاقت ما بر می گرده که این مدلها را انتخاب کنیم یا خودمون بریم دنبال مدل و طراحی آن. در زمینه اقتصادی امام حسین(ع) مدل دارد در زمینه سیاسی مدل دارد در زمینه فرهنگی مدل دارد در زمینه مهارتهای زندگی مدل دارد. در واقع بزرگترین ویژگی عاشورا این است که جامع مدل های لازم برای زندگی است و فقط لیاقت می خواهد.

بال دوم انتخاب مشاور هست. شما در تمام مراحل زندگی خود مخصوصا در بحث طراحی مدل و اجرای باید یک مشاور زنده نیز داشته باشید یا اینکه به مرحله ای برسید که بتوانید از بزرگانی که فوت کرده اند مشاوره بگیرید که این روش سخت است و بهتر است به مشاوران زنده مراجعه کنید. اگر کمی به دور رو بر خود توجه کنید می توانید مشاورهای مناسب را پیدا کنید. تعداد مشاورها برای هر فرد متفاوت است. ممکن است یک نفر با یک مشاور بتواند کارهایش را به سرانجام برساند و دیگری به دلائلی نیاز به تعداد بیشتری مشاور دارد.

والسلام و علیکم ورحمه ا... و برکات